داستان او داستان الهام، نوع دوستی و عزم راسخ برای ایجاد تغییر در جامعه خود است. نیکو تدریس را زود آغاز کرد. تنها در چهار سالگی، او شروع به آموزش به دو پسر عموی کوچکترش کرد و پایه و اساس آنچه را که به رسالت زندگی او تبدیل می شد، گذاشت. در سن 12 سالگی، او شاهد بود که برخی از همکلاسیهایش از نظر تحصیلی با مشکل مواجه میشدند و مشاهده میکردند که بچههای دیگر از مطالعه خود به نفع بازیهای بیهوده غفلت میکنند، او احساس میکند که مجبور به اقدام است.
نیکو با مراجعه به مادربزرگش، رامونا، برای حمایت، تمایل خود را برای تأسیس مدرسه ای ابراز کرد که در آن بتواند فرصت های آموزشی را برای افراد نیازمند فراهم کند. با تشویق و کمک او، رویای نیکو به واقعیت تبدیل شد.مدرسه نیکانور علیرغم محیط سادهاش، به منابع ضروری از جمله جعبه کمکهای اولیه و زنگ تفریح مجهز است. در تعطیلات ملی، یک پرچم اهدایی با افتخار در بیرون مدرسه به اهتزاز در می آید که نماد وحدت و میهن پرستی است. بچه ها با ضبط و میکروفون جمع می شوند تا سرود ملی را بخوانند و حس غرور و تعلق را تقویت کنند.
مدرسه نیکو علیرغم ظاهر متواضعش، به عنوان منبع امید برای نزدیک به 40 دانش آموز از مهدکودک گرفته تا بزرگسالان مسن تر عمل می کند. این مدرسه که با مصالح موقتی مانند مقوا، ورق فلزی و نایلون ساخته شده است، ممکن است فاقد تجملات فیزیکی باشد. اما سرشار از روحیه یادگیری و رفاقت است. مدرسه به سه کلاس تقسیم شده است که هر کلاس مجهز به تخته سیاه و ظرف حلبی برای گچ است. تعهد او به آموزش با کیفیت در نقش او به عنوان معلم و مدیر منعکس شده است، جایی که او با پشتکار دروس در موضوعات مختلف از جمله ریاضی و دستور زبان تدریس می کند. زندگی روزمره نیکو آسان نیست، اما او اهمیتی نمی دهد. یزی که نیکو را متمایز می کند نه تنها تمایل او به تدریس است، بلکه تعهد قوی او برای اطمینان از اینکه هیچ دانش آموزی پشت سر نمی گذارد. او علیرغم اینکه 20 دقیقه دورتر است، هر روز صادقانه به مدرسه رفت و آمد میکند و در هر شرایط آبوهوایی شجاعت میکند تا کلاسها را برگزار کند. او زود از خواب بیدار می شود، دوچرخه سواری می کند و به مدرسه می رود و از ساعت 2 بعد از ظهر خود را وقف تدریس می کند. تا ساعت 6 بعد از ظهر علاوه بر این، نیکو با شناخت نیازهای متنوع دانش آموزان خود، با ارائه جلسات عصرانه برای کسانی که نمی توانند در ساعات معمولی شرکت کنند، فراتر از آن عمل می کند.
تلاشهای نیکو بیتوجه نبوده و تحسین و تحسین جامعهاش و فراتر از آن را برانگیخته است. با گسترش این خبر، کمکهای مالی، جوایز و تقدیرنامهها سرازیر شد و تأثیر عمیق کار او بر جامعه را برجسته کرد. با این حال، برخی از وعده ها مانند دسترسی به اینترنت هنوز محقق نشده است. مادربزرگش، رامونا، از فداکاری او شگفت زده می شود و او را شگفت انگیز توصیف می کند. و شاگردانش نیز تأثیر عمیق آموزه های او را درک می کنند. برای بسیاری، حضور در مدرسه نیکو تحول آفرین بوده است و آنها را قادر می سازد تا بر چالش های تحصیلی غلبه کنند و به اهداف خود برسند. از آنجایی که داستان نیکو همچنان قلب مردم را در سراسر آرژانتین تسخیر می کند، نوع دوستی و جاه طلبی او به عنوان منبع الهام برای میلیون ها نفر عمل می کند. در دنیایی که اغلب تحت الشعاع منفیگرایی قرار دارد، مثال او قدرت شفقت، انعطافپذیری و این باور را به ما یادآوری میکند که هیچ عمل مهربانانهای برای ایجاد تفاوت کوچک نیست.