پاییز در شعر نیما | غمگین ترین و احساسی ترین شعر پاییزی نیما یوشیج


پاییز در شعر نیما

مانده از شب های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی، از اجاقی خُرد،
اندرو خاکسترِ سَردی.
همچنان کاندر غبار اندودۀ اندیشه‌های من ملال‌انگیز،
طرح تصویری، در آن هر چیز،
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت،
نقش ناهمرنگ گردیده،
سرد گشته، سنگ گردیده،
با دم پاییز عمر من، کنایت از بهار روی زردی.
همچنان که مانده از شب‌های دورادور،
برمسیر خامُش جنگل،
سنگچینی از اجاقی خُرد،
اندرو خاکستر سردی

separator line

گندمزار در شعر نیما یوشیج

شعر نیما یوشیج در مورد مرگ | شعر مرگ کاکلی نیما یوشیج

شعر تنهایی | عاشقانه ترین شعرهای نیما یوشیج در باب تنهایی