سوزناک ترین اشعار درباره جدایی


شعر درباره جدایی

از من مطلب صبر جدایی که ندارم

سنگیست فراق و دل محنت زده جامی

شعر جدایی گریه دار - شعر جدایی مولانا - شعر جدایی اجباری - شعر جدایی کوتاه - شعر جدایی شاملو - شعر جدایی و مرگ - شعر در مورد جدایی از دوست - اشعار غمگین و سوزناک

بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست

رها مکن که دلم را ز غم رهایی نیست

دلم ببردی و گر سر جدا کنی ز تنم

به جان تو که دلم را سر جدایی نیست

بریز جرعه که هنگامه غمت گرم است

بگیر باده که هنگام پارسایی نیست

اگر ربوده به زلف تو شد دلم چه عجب

چو کار زلف تو، الا که دلربایی نیست

بر آب دیده روانی تو همی خواهم

اگر چه آب مرا بر درت روایی نیست

مرا بپرسی کاخر مرا ز تو غم نیست

اگر نیایی هست و اگر بیایی نیست

به بنده خسرو بوسی بده مکن حکمت

که بنده نیز حکیم است، اگر سنایی نیست

گلچین اشعار شاعران بزرگ درباره جدایی

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت

همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی

سعدی

اشعار جدایی از عشق | شعر زیبا در مورد جدایی

نسپردمی دل آسان به تو روز آشنایی

خبریم بودی آن روز اگر از شب جدایی

هاتف اصفهانی

شعر در مورد جدایی از دوست ، شعر سوزناک جدایی شهریار و حافظ

ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی

از محنت تو نیست مرا روی رهایی

معذوری اگر یاد همی نایدت از ما

زیرا که نداری خبر از درد جدایی

در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد

بر آرزوی آنکه تو روزی به من آیی

من بی‌تو همی هیچ ندانم که کجایم

ای از بر من دور ندانم که کجایی

گیرم نشوی ساخته بر من ز تکبر

تا که من دلسوخته را رنج نمایی

ایزد چو بدادست به خوبی همه دادت

نیکو نبود گر تو به بیداد گرایی

بیداد مکن کز تو پسندیده نباشد

زیرا که تو بس خوبی چون شعر سنایی

سنایی

شعر سوزناک جدایی از شهریار و حافظ و مولانا گریه دار

هر نفس از جدایی‌ات می‌رسدم عقوبتی

ای شب انتظار تو روز جزای عاشقان

فروغی بسطامی

شعر درباره جدایی و فراق با متن های مفهومی زیبا

چو نی نالدم استخوان از جدایی

فغان از جدایی فغان از جدایی

قفس به بود بلبلی را که نالد

شب و روز در آشیان از جدایی

دهد یاد از نیک بینی به گلشن

بهار از وصال و خزان از جدایی

چه سان من ننالم ز هجران که نالد

زمین از فراق، آسمان از جدایی

به هر شاخ این باغ مرغی سراید

به لحنی دگر داستان از جدایی

چو شمعم به جان آتش افتد به بزمی

که آید سخن در میان از جدایی

کشد آنچه خاشاک از برق سوزان

کشیده است هاتف همان از جدایی

هاتف اصفهانی

شعر جدایی | بهترین اشعار جدایی گریه دار و سوزناک

ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی

باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی

هر چند مرا هیچ نخوانی که: بیایم

این نامه نبشتم که: بخوانی و بیایی

ما را همه کاری به فراق تو فرو بست

باشد که ز ناگه در وصلی بگشایی

گفتی که: ز تقصیر تو بود این همه دوری

تقصیر چه باشد؟ چو ندانم که: کجایی؟

از بار غم خویش نبایست شکستن

ما را که شب و روز تو بایستی و بایی

ای رفته و بر سینهٔ ما داغ نهاده

سوگند به جان تو که: اندر دل مایی

هر چند پسند همه خلقی ز لطافت

اینت نپسندیم که در عهد نیایی

بنمای بنا معقتدانم رخ رنگین

تا بیش نپرسند که: دیوانه چرایی؟

ز آیینه عجب دارم آرام نمودن

وقتی که تو آن روی به آیینه نمایی

اندر دل یکتا شدهٔ اوحدی امروز

سوزیست که آتش برساند به دوتایی

اشعار فراق و جدایی + شعر گلچین تک بیتی، رباعی، سنتی در فراق یار

عزیزان از غم و درد جدایی

به چشمانم نمانده روشنائی

بدرد غربت و هجرم گرفتار

نه یار و همدمی نه آشنائی

باباطاهر

اشعار جدایی از عشق با شعر کوتاه تک بیتی و دوبیتی

شعر فوق العاده غمگین جدایی فریدون مشیری

28 شعر کوتاه درباره تنهایی و غم جدایی برای بیو

صبر سنگ | شعر فوق العاده غمگین و عاشقانه فروغ فرخزاد درباره جدایی

غم انگیز ترین متن و پیامهای دلتنگی عاشقانه دوری و جدایی از یار